افشاگری آناهیتا همتی از همسرش الکساندر جی ریوسا Alexander Jriosa

۳۰ شهریور, ۱۴۰۲

خواندن این مطلب 2 دقیقه زمان میبرد

افشاگری آناهیتا همتی از همسرش الکساندر جی ریوسا Alexander Jriosa

فهرست موضوعات این مطلب

افشاگری آناهیتا همتی از همسرش الکساندر جی ریوسا Alexander Jriosa که در ادامه ضمن قرار دادن صحبت های آناهیتا همتی عکس های وی را نیز قرار داده ایم.

همسر سابق آناهیتا همتی

آناهیتا همتی، بازیگر مشهور، که تصور می شد تاکنون ازدواج نکرده است، برای نخستین بار از همسر فیلیپینی‌ اش گفته است.

همتی روز گذشته در اینستاگرامش عکس هایی قدیمی از خود در کنار همسر فیلیپینی اش منتشر کرد و از درگذشت او خبر داد.

بر اساس آنچه در متن پست اینستاگرام همتی آمده، این مرد فیلیپینی که الکساندر جی ریوسا / Alexander Jriosa نام داشته،

متولد سال ۱۹۷۳ بوده و در سال ۲۰۲۱ در سن ۴۸ سالگی از دنیا رفته است.

همتی اشاره ای به علت فوت وی نکرده است.

به گفته ی آناهیتا همتی، او و الکساندر به مدت ۳ سال – از سال ۸۳ زمانی که خانم بازیگر ۳۱ سال داشت تا سال ۸۶ – در کنار یکدیگر زندگی کردند.

همتی همچنین نوشته اگر مرگ آن ها را از هم جدا نمی کرد قرار بود دوران بازنشستگی خود را دوباره در کنار هم سپری کنند.

او توضیحی درباره ی علت جدایی شان نداده است.

الکساندر جی ریوسا

همتی در این پست اینستاگرامی از دوران زندگی اش با الکساندر به عنوان «نقطه طلایی» زندگی خود یاد کرده است.

او عشق و قدردانی خود را نسبت به الکساندر ابراز کرده و از غم بزرگ خود در فقدان او گفته است.

آناهیتا همتی این پست را با هشتگ هایی به زبان فیلیپینی-انگلیسی به پایان رسانده است:

Mahal Kita و Miss Nakita Sobra به معنای «دوستت دارم» و «دلم برایت بسیار تنگ شده است».

پست آناهیتا همتی درباره شوهر سابقش

آناهیتا همتی در این پست نوشته است: سه سالی که ضربان قلب مون کنار هم‌ تپید، لذتبخش ترین و درخشان ترین دوران زندگیم بود،‌ اگر “مرگ” مارو از هم جدا نمی کرد قرار بود دوران بازنشستگی مون رو بازم با هم سپری کنیم. “عاشقی” توام با صداقت، مهربانی و دست و دلبازی بارزترین ویژگی ات بود و من بیشترین یادگیری مهارت های زندگی رو مدیونتم، بسیار قدردان و سپاسگزارت بودم، هستم و خواهم بود تا نفس می کشم. تأثیر تو در زندگی من به قدری زیاد بوده که تا وقتی زنده ام در رفتار و کردارم مشهوده، با تو به رشد رسیدم و دوست داشتن واقعی و حقیقی رو یاد گرفتم. وقتی که چشم می چرخونم تورو تو همه بخش های زندگیم می بینم، حتی گاهی در جزئی ترین و معمولی ترین چیزای زندگی، مثل خوردن میوه ای که دوست داشتی، یا رنگ مورد علاقه ات، یا بویی که دوست داشتی، موسیقی و فیلم های مورد علاقه ات، سفر، دریا و جنگل… بوی لاوندر و … سال هشتاد و سه تا هشتاد و شش، نقطه طلایی زندگی ام محسوب میشه، چیزی شبیه خواب و خیال و رویا، بسیار زیبا و درخشان. امروز روز تولد توست همینطور که خاطرات قشنگم مثل فیلم از جلوی چشمم رد میشه، اشک هام هم روی گونه ام جاریه، درد و زخم جای نبودنت توی قلبم هرگز التیام پیدا نمیکنه.