اخراج شدن ندا تولایی استاد نقاشی و تاریخ دانشگاه الزهرا
اخراج شدن ندا تولایی استاد نقاشی و تاریخ دانشگاه الزهرا
ندا تولایی استاد نقاشی و تاریخ دانشگاه الزهرا، که دانشگاه جامع زنان است و در ونک تهران واقع می باشد، گویا اخراج شده است، در ادامه به جزئیات خبر می پردازیم، با ما همراه باشید.
او که در دانشگاه الزهرا درس می داد در پستی اینستاگرامی خبر از «نوسانات در تایید صلاحیت از سوی حراست» یا به تعبیر خود «اخراج» داده است.
این استاد دانشگاه نوشت:
همکار محترم من سلام:
هفته ی پیش از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند:«به دلیل نوساناتی که در تایید صلاحیت شما از سوی حراست پیش آمده این ترم را نمی توانیم در خدمتتان باشیم» ساده ترش میشود «تو اخراجی»
این در حالی ست که سه ماه پیش تمام اساتید مجددا صلاحیتشان مورد بازبینی قرار گرفت.
من تایید شدم و این ترم هم دو جلسه از کلاس هایم برگزار شد.
سرتان را درد نیاورم.
خلاصه چنین شد که احتمالا باقی ترم کلاس من به شما واگذار می شود. زحمت شد برایتان.
میدانم که از نصفه ی کلاس، جای یک مدرس دیگر را گرفتن سخت است. هر چند من تجربه اش را نداشته ام. بگذریم
من تا آخر قرون وسطی را گفته ام. از اینکه مسیح، پیامی جز محبت برای مردمش نداشت اما کلیسا هزار سال روزگار اروپا را به نام او سیاه کرد.
و هر کس حرف جدیدی زد سوزانده شد. برایشان از سازمان های اَنکیزیسیون گفتم که چنان به تفتیش عقاید و کندوکاو در خصوصی ترین اعمال شهروندانش پرداخت که هر بذری برای خلق هنر در خاک خفه ماند.
و چنین بود که تاریخ هنر به نسب ده قرن اینچنین ناچیز ماند. من تا اینجا را درس دادم.
تا اخر قرون وسطی…تو برایشان از «رنسانس» بگو. از زایش دوباره
مبادا فکر کنند تاریکی پایانی ندارد.
تو برایشان از قصه های پشت هر اثر بگو، مثلا بگو که داوید، ناپلئون را به دروغ روی اسب با آن شکوه نقاشی کرد.
که جبروتش حفظ شود.
ادامه صحبت های ندا تولایی
وگرنه ناپلئون سوار الاغ بود در آلپ. برایشان از قصه های پشت هر هنرمند بگو.
مثلا بگو «کته کُلویتس» پسرش در جنگ کشته شد.
و هنرش توسط حزب حاکم به عنوان هنر فاسد ممنوع شد و مجبور به استعفا از جایگاهش در هیات علمی دانشگاه شد.
و همه ی اینها باعث نشد امروز ما در خاور میانه نام او را ندانیم. اما هرگز نام کسی که او را سرکوب کرد باقی نماند.
دست کم نه به نیکی…
برایشان از تک تک زنانی بگو که جنگیدند که بالاخره در قرن بیستم نامشان هم پای مردان در تاریخ هنر مطرح شود.
مبادا فکر کنند زنان همیشه در محاق باقی خواهند ماند.
همکار محترمم. من شما را نمیشناسم، نمیدانم سر کلاس خودت هستی یا مانند خیلی از ما مجبور به پنهان کردن بخشی از خودت.
در نظر بگیر که خیلی از بچه ها حتی در خانه هم مجبورند بخشی از خودشان را پنهان کنند.
پس اگر صلاح دیدی آزادشان بگذار که دست کم سر کلاس خودشان باشند.
بدون ترس از عواقبش.
ناراحت من نباش.
من ۸ سال در این دانشگاه درس دادم.
و میانگین ارزشیابی ام با ۶۰ کلاس و دو هزار دانشجو با استناد به سایت خود دانشگاه ۱۹/۶۸ است.
همین برای من کافی ست.
کلاسم را به تو میسپارم.
من تا اخر قرون وسطی را درس دادم، تو اما برایشان از رنسانس بگو.
گردآوری: کاشمر سلام