آیا درخواست ازدواج از طرف دختر به پسر در ایران کار درستی است ؟
آیا درخواست ازدواج از طرف دختر به پسر در ایران کار درستی است ؟
آیا درخواست ازدواج از طرف دختر به پسر در ایران کار درستی است ؟ که این موضوعی به نام درخواست ازدواج از سوی دختر وجود دارد که فرهنگ ایرانی آن را نمی پذیرد.
خواستگاری به عنوان مقدمه زندگی مشترک و مهم ترین بخش زندگی هر فردی از گذشته دارای یک سری کلیشه و باید و نباید هایی بوده است، و تعصب افراطی یک سری از خانواده ها و افراد باعث شده تا امروزه به دلیل پایبندی به اصول خواستگاری در گذشته بدون فکر کردن به دلیل وجود این رسم ها صرفا به آن ها فقط عمل کنند.
خواستگاری سنتی در قدیم به این معنا بوده که دختر و پسر یکدیگر را ندیده اند و صرفا به سبب معرفی اقوام و یا همسایه با یکدیگر آشنا می شدند، ازدواج در قالب سنتی اینگونه است که خواستگاری از سوی خانواده پسر صورت می گیرد و ازدواج اتفاق می افتد اما با گذر زمان روند ازدواج نیز تغییر پیدا کرده و دیگر دارای کلیشه های قدیمی نیست و شاهد پیشنهاد شروع ارتباط جدی و یا ازدواج از سوی دخترها هستیم.
اگر حق انتخاب را برای دختر همانند پسر در نظر بگیریم می توانیم بپذیریم که دختران نیز می توانند در فضایی سالم و مناسب ابتدا انتخاب کنند تا منتظر بمانند انتخاب شوند، و نگرش های قبلی که در گذشته در رابطه با ازدواج وجود داشت با پذیرش این موضوع تغییر پیدا خواهد کرد.
برای تغییر در فرهنگ یک جامعه که در راستای اصول اخلاقی و دینی آن کشور باشد نیاز به وجود بستر سازی، آموزش، فعالیت شبانه روزی است تا این تغییرات در بهبود فرهنگ و افزایش بهره وری آن کشور موثر باشد.
حسین ابراهیمی مقدم متخصص روان شناسی و استاد دانشگاه در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان، در خصوص پیشنهاد ازدواج از سوی دختران اظهار کرد: از دیرباز یک سری رسم و رسوم ها در جامعه و فرهنگ ایرانیان در ارتباط با ازدواج بوده است و یکی از مهم ترین تصمیم های زندگی هر فردی محسوب می شود، معمولا با توجه به اینکه مردها در جامعه ی کشاورزی و دامپروری به عنوان بازوی کاری محسوب می شدند به همین دلیل از خانه خارج می شدند، اما خانم ها به دلیل خانه داری میزان حضور آنها در خانه بیشتر بود و نسبت به مردها کمتر از خانه خارج می شدند لذا اینکه از خانه خارج شوند و به نوعی انتخابی داشته باشند بیشتر برای مردها اتفاق می افتاد.
از سوی دیگر مردها در مقام شکارچی قرار داشتند و اصطلاحا مردها هم از شکارهای مختلف حیوانات هم برای تامین غذا استفاده می کردند، به طبع باید در کمین حیوانات می نشستند و شکارشان را در دام می انداختند، همچنین بحث ازدواج و انتخاب همسر هم برای این دسته از مردها به تعبیری جنبه شکار داشت اما نه به معنای واقعی این کلمه بلکه معنای شکار یک عشق و یا زندگی وآینده را می توانست داشته باشد.
به همین دلیل ما عمدتا شاهد این موضوع بوده ایم که مردها برای به دست آوردن همسر خود خواستگاری می کردند، در حال حاضر عملا این بافت ها تغییر پیدا کرده است و ما شاهد این مسئله هستیم که خانم ها نیز در بعضی از موارد از محیط بیرون از خانه حاضرمی شوند فعالیت می کنند و طبیعی است که مثل گذشته صرفا در خانه نباشند که توسط دوست، آشنا و فامیل مورد رصد قرار بگیرند.
حتی شاید این احساس را داشته باشند که اگر بخواهند خیلی دست روی دست بگذارند شاید سن مناسب ازدواجشان بگذرد و موقعیت مناسب خودرا برای ازدواج را به دلایل مختلف در محیط بیرون خانه از دست بدهند به همین دلیل این حرکت و علامت دادن ها و بعدا جلوتر رفتن و پیشنهاد دادن ها آرام آرام در جامعه ی ما از سمت خانم ها هم شکل پیدا کرد.
البته با توجه به اینکه این ساختار از قبل اسلام هم وجود داشته و دین اسلام نیز منعی برای آن نداشته است ما شاهد خواستگاری حضرت خدیجه از پیامبر اسلام(ص) هستیم به نظر می رسد که از منظر دین مشکل خاصی با این قضیه وجود نداشته باشد اما از نظر فرهنگی هنوز فرهنگ ایرانی در اغلب نقاط کشور خیلی با این مسئله کنار نیامده است و حتی شاید ما مواردی را داشته باشیم که دختر تا آخر عمر خود یک عشق پنهانی را در قلب خود نگهدارد و بیان نکند و یا حتی اگر عنوان شود احتمالا از سمت پسر پذیرفته نشود یا خانواده ی پسر این رفتار دخترا را به عنوان یک رفتار سبک سرانه و به نوعی غیر مودبانه تلقی کنند.
در بعضی از موارد ما شاهد این بوده ایم که این مسئله به عنوان یک امتیاز منفی برای دختر تلقی شده ، تحت این عنوان که دختر بسیار پررو، متوقع و از خود راضی است که البته می تواند هیچ یک از این موارد صحت و واقعیت نداشته باشد و آن دختر صرفا خواسته ی آن آرزو را اصطلاحا به خانه ی همسرش ببرد و علاقه ی خود مطرح کرده باشد.
البته آمار دقیقی در این زمینه صورت نگرفته است و ما نمی دانیم میزان درصد این ازدواج ها چه قدر است اما اگر بررسی صورت گیرد می بینیم تقریبا در همه ی ازدواج ها، به غیر از ازدواج های کاملا سنتی و در مواردی که پسرها پیشنهادی را به دخترها داده اند این دخترها بودند که شرایطی را فراهم کردند تا پسر مورد علاقه ی خود به آنها پیشنهاد دهد اما اینکه دختری مستقیم جلو برود و اصطلاحا خواستگاری را مطرح کند تعدادش کمتر است و هنوز جامعه آن را نپذیرفته است.
همچنین در موارد معدودی که در کلینیک ها به صورت مورد های نوعی و نمونه ای وجود داشته است بررسی کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که هیچ تفاوت معناداری از نظر موفقیت و پایداری این نوع ازدواج ها با ازدواج هایی که پسر پیشنهاد دهنده بوده وجود ندارد چون معمولا دختر هم زمانی پیشنهاد خود را مطرح می کند که احساس کند آن پسر از درجه ای از پختگی برخوردار است و یا این احساس را دارد که این فرد به درجه ای از تفکر و تعقل رسیده است که حالا می تواند انتخاب خوبی داشته باشد و البته معمولا ما شاهد این هستیم که خانم ها سیاست های بهتری را در این شرایط مواقع نسبت به آقایان به خرج می دهند.
در این شرایط پیشنهاد و یا درخواست ازدواج به گونه ای مطرح می شود که طرف مقابل این احساس را داشته باشد که حق دارد تا انتخاب کند و طبیعتا وقتی این انتخاب صورت بگیرد احتمال اینکه بخواهد مشکلی به وجود بیاید خیلی کمتر خواهد بود. زوجینی که دچار مشکل می شوند حتی اگر از طریق سنتی و یا از طریق پیشنهاد پسر هم باشد به همان میزان دچار مشکل خواهند شد لذا در صورتی که شرایط و حدود و ثقور کاملا مشخص شود، بعید است مشکلات این نوع ازدواج بیشتر از مشکلات دیگر ازدواج های عادی باشد.
دسته ای از افراد می گویند این نوع پیشنهاد، یک فرهنگ وارداتی و غربی است و اشکال دارد، معتقدم مسئله ای که کارکرد مناسبی داشته باشد و بتواند تاثیر گذار باشد و دردی از دردهای جامعه را درمان کند، همچنین منافاتی با اخلاق و قانون و مسائل فرهنگ ما نداشته باشد حتی اگر وارداتی و غربی باشد اشکالی به آن وارد نیست، برای مثال فرهنگ رانندگی کشور جای کار و آموزش دارد که اگر ما بتوانیم از بعضی کشورهای دیگر همانند کشورهای غربی فرهنگ رانندگی را وارد کشور خود کنیم میزان تصادف کاهش و آرامش شهروندی افزایش پیدا کرد.
اگر برای بهبود شرایط از تجارب سایر کشورها در حال استفاده هستیم، بیان آن هیچ مشکلی نخواهد داشت زیرا هنگامی که یک تجربه و یا راه حل می تواند تاثیرات مثبتی در جامعه داشته باشد و باعث ایجاد مشکل ریشه ای را در سطح فرهنگ و جامعه ی ما نمی شود یا منافاتی با آمیزه های دینی ما ندارد به نظر من استفاده از واژه فرهنگ غربی و وارداتی مناسب نیست و بهتر است به جای سنگ اندازی برای بستر سازی مناسب تلاش کنیم، پیامدهای مثبتی که می تواند این نوع ازدواج ها داشته باشد این است که ابتدا تشکیل خانواده صورت می گیرد و همچنین اینکه دختر همانند پسر می تواندخواسته ی خود را مطرح کند.
موارد بسیاری وجود دارد که فرد ازدواج کرده و صاحب فرزند و نوه است اما متاسفانه گوشه ی ذهن خود مرد دیگری را دوست دارد و مدام منتظر فرصت و توجه از سمت او بوده است لذا می بینیم که این قضیه منجر به این می شود که فرد حداقل این حس را دارد که شانس خود را امتحان کرده و برای رسیدن به خواسته اش تلاش کرده است حتی اگر جواب منفی را از سوی پسر دریافت کرده است و کمتر خودش را سرزنش و ملامت خواهد کرد.
البته پیشنهاد ازدواج از سوی دختر تبعات منفی هم می تواند داشته باشد آن هم اینکه در بعضی از فرهنگ ها نگاه چندان مثبتی به دختر نخواهد شد و بعضی از پسرها هم نگاهشان این است که دختر چطور به خود اجازه می دهد تا حس خود را بیان کند و در نظر او دختر پررو و بی ادبی ممکن است به نظر بیاید، در بعضی موارد خانواده ها مخالفت می کنند و این مخالفت منجر به تنش و مشکلات درون خانواده خواهد شد به همین خاطر است که باید این موضوع با یک آمادگی خوبی این جلو برود و خانم شناخت کافی نسبت به خود و خانواده اش داشته باشد در غیر این صورت می تواند تبعات منفی داشته باشد.
از جمله تبعات منفی که احتمال دارد به وجود بیاید این است که دختر جواب منفی بشنود، وقتی در ازدواج معتقد هستیم پسر این حق را دارد موردی را که با شرایطش سازگار است آن را انتخاب کند در مورد دختر همان حق محفوظ است و هر دو می توانند در صورت داشتن معیار و شرایط سازگار جواب مثبت را به طرف مقابل بدهند.
مسلما رسانه ها می توانند با نشان دادن جنبه های مثبت یا منفی چنین پدیده ای در اشاعه و پیشگیری این مسئله موثر باشند، بر همین اساس بهتر است یک تیم کارشناسی قوی با حضور روان شناسان تشکیل شود و تمام جوانب این قضیه مورد بررسی قرار بگیرد و اگر این مسئله به عنوان کارکرد مثبت محسوب می شود رسانه ها می توانند شروع به بستر سازی مناسب از طریق فیلم ها، فضای آموزشی یا بحث و سخنرانی و…کنند.
با توجه به اینکه دخترها نسبت به پسرها از حساسیت های متفاوت و بیشتری برخوردارند اگر واقع بین نباشند دچار آسیب های جدی پس از شنیدن جواب منفی خواهند شد، معمولا در این شرایط ابتدا نگاهشان به سمت ظاهر خود خواهد رفت و این احساس که به اندازه ی کافی پذیرفته نشده اند و یا دوست داشتنی نیستند به آنها دست خواهد داد که به سرخوردگی و حال بد آنها منجر خواهد شد.
در صورت انتخاب صحیح از هر دو طرف توصیه ی ما این است که ببینیم آیا آمارها، آمارهای مثبتی است و افزایش میزان ازدواج را با خود در پی داشته یا خیر؟ همچنین در صورت انتخاب صحیح و آگاهانه از سوی دختر و پسر منجر به این مسئله خواهد شد که میزان درگیری ها و مشکلات افراد کمتر و احساس روانی مثبتی داشته باشند ، در این صورت بایستی که حتما بستر سازی مناسب در جامعه برای این موضوع صورت بگیرد، همچنین انتظار می رود شرایط و تسهیلات اقتصادی برای این مسئله درنظر گرفته شود تا افراد بیشتری به ازدواج های صحیح و سالم تشویق شوند.
گردآوری: کاشمر سلام